عرضه بینالمللی سینمای ایران و حضور جشنوارهای آن همواره یکی از بحثهای مهم و پرچالش این حوزه بوده است.
به بهانه برگزاری بزرگترین رویداد سینمایی دنیا یعنی جشنواره فیلم کن که طی یک ماه آینده در فرانسه برگزار میشود، در نشستی با محمد اطبایی و کتایون شهابی دو پخشکننده بینالمللی فعال سینمای ایران در بخش خصوصی از چالشها و دغدغههای این حوزه سوال شده است.
آیا ساز و کاری برای عرضه بینالملل سینمای ایران وجود دارد؟ اگر هست تا چه اندازه در این زمینه سیاستگذاری شده است؟
شهابی: در هشت سال گذشته به نحوی گفتند که اصلا لزومی ندارد فیلمهای ایرانی به خارج از کشور فرستاده شود! در برخی از موارد این پیام به دست ما میرسید که نمیخواهیم فیلمهایی از این دست به خارج از کشور فرستاده شود یا بخش خصوصی این کار را انجام بدهد به عبارتی، میگفتند ما اصلا بخش خصوصی نمیخواهیم.
در عرصه بینالملل سینمای ایران، بخش خصوصی چه جایگاهی دارد؟
اطبایی: توسعه در سیاستهای کلان نظام، در برنامه 20 ساله و در برنامههای پنج ساله جایگاهی ویژه دارد و یکی از بنیانهای اساسی این برنامهها، خصوصیسازی است. بنابراین تا زمانی که خصوصیسازی در عرصههای مختلف عملی نشود، توسعه هم محقق نخواهد شد.
البته در بخشهای مختلف جامعه به خصوص در حوزه اقتصاد مساله خصوصیسازی با موانع بسیاری روبروست و علی رغم اصل 44 قانون اساسی، هنوز هم میبینیم که بسیاری از سیاستها اجرایی نشده است.
به طبع در سینما هم این مشکلات وجود دارد، در حالی که باید سینما را از بُعد دیگری نگاه کرد به هرحال سینما نه تنها صنعت و سرگرمی صرف که یک امر فرهنگی نیز بوده و نباید به یک مساله فرهنگی با ذرهبین اقتصادی نگاه کرد.
جشنواره پوسان
باقطعیت اعلام میکنم که سینمای ایران بیش از هر پدیده سیاسی /اجتماعی/فرهنگی توانسته تصویری پاک و منزه از ایرانی و فرهنگ و هنر این کشور ارائه دهد.
بعد از 35 سال همچنان پرسشهایی از سوی متخصصان، دستاندرکاران و حتی مدیران سینما مطرح است که آیا با اصل وجود سینما موافقتی هست یا نه؟ آیا هنر سینما را باید به عنوان یک ابزار صرف حکومتی و ایدئولوژیک در نظر گرفت.
این نکات جدی است و پاسخ صریح و روشن به آن راهگشاست. از آنجا که سینما یکی از مهمترین بخشهای فرهنگی است باید به طور ویژهتری هم دیده شود، تاریخ بهترین گواه است و در هیچ نظامی، سینما نتوانسته به عنوان یک ابزار مستقیم نیازهای حاکمان را برآورده کند و بالعکس استفاده هوشمندانه از امکان سینما به خوبی اهداف فرهنگی و حتی سیاسی هر نظامی را پاسخ داده است.
منتقدان سینمای ایران در تمامی این سالهای گذشته اعتقاد داشتهاند که فیلمهای ایرانی در تضاد کامل با ارزشهای فرهنگی و حتی بعضا اعتقادی کشور عمل کرده و در همین راستا، موفقیتهای بینالمللی سینمای ایران را در باغ سبز دشمنان نظام و مردم تلقی کردهاند. هر چند بنده به عنوان یک دستاندرکار عرضه و حضورهای بینالمللی سینمای ایران در 25 سال گذشته، با قطعیت اعلام میکنم که سینمای ایران بیش از هر پدیده سیاسی /اجتماعی/فرهنگی توانسته تصویری پاک و منزه از ایرانی و فرهنگ و هنر این کشور ارائه دهد.
پرسش دیگر از منتقدان این است که در تمامی سالهای گذشته، امکانات تولید و عرضه به طور تمام و کمال در اختیار این افراد بوده و کدام فیلم را میتوان به عنوان محصول فرهنگی استاندارد این دوستان سراغ گرفت که در ارتباط با مخاطب داخلی و خارجی موفق عمل کرده باشد.
معمولا پاسخ همین دوستان، انداختن توپ به زمین برنامهریزان و مدیران هنری جشنوارههای خارجی و خصومت و عناد ایشان با تولیدات ارزشیماست.
هرچند نمیتوان سایه سیاست را در غالب رویدادهای فرهنگی نادیده گرفت اما چرا برای نمونه جشنوارههای کشورهای نزدیک و دوست مانند سوریه و یا لبنان در این سالها به نمایش فیلمهای مورد نظر دوستان منتقد دست نزدهاند؟!
به هر حال از بحث دور افتادیم و در خصوص نمونههای موفق در کشورهای مختلف مانند آمریکا، هند و یا حتی کره جنوبی به راحتی میتوان ساز و کار تولید و عرضه و پخش را مورد تحلیل قرار داد و در مدلهای سوبسیدی مانند کشورهای عضو اتحادیه اروپا، استرالیا، کانادا، آمریکای لاتین و شماری از کشورهای آسیایی، برنامههای مختلفی در حمایت از تولیدات سینمایی قابل مشاهده و بررسی است.
باید به فکر برنامه کوتاه و میانمدت باشیم
بنابراین با توجه به این نمونههای عینی به سادگی میتوان موارد موجود را مورد بررسی و تحلیل قرار داد، البته ما کشوری هستیم که نمیتوانیم برنامه بلند مدت، طراحی و اجرا کنیم بنابراین باید به فکر برنامه کوتاه و میان مدت باشیم.
به نظرم مسئولان سینمایی کشور باید تلاش کنند تا گرفتار روزمرگیهای کاری خود نشده و زمانی را نیز به مسائل کلان حوزه خود اختصاص دهند.
به هرحال این روزها به نظر میآید مشکلات بزرگتری برای حوزه فرهنگ، هنر و سینما وجود دارد و اگر این مسائل حل نشود به طبع مسائل مربوط به حوزه بینالملل نیز حل نخواهد شد.
یکی از ارکان توسعه، تبادل است و علیرغم برخی از نقدهایی که وجود دارد من معتقدم باید در این حوزه تبادل فرهنگی وجود داشته باشد و در تبادل فرهنگی، یکی از کارآمدترین شیوهها، همین حضور بینالمللی است و باید پرسید به چه شکل میتوان آن را انجام داد؟
حاشیهها همیشه وجود داشته باید کارمان را بکنیم
شهابی: من در هر دو بخش دولتی و خصوصی کار کردهام و یاد گرفتهام که به ضرورت اینکه سینما وجود داشته یا نداشته باشد توجه نکنم، این حاشیهها همیشه وجود داشته است و ما باید کارمان را انجام بدهیم و راه خودمان را برویم.
البته باید تاکید کنم که بخش دولتی توانایی انجام کار بینالملل در حوزه فرهنگ و هنر و سینما را ندارد، اگر این کار ممکن بود کشورهای دیگر که تجربه این کار را دارند، آن را انجام میدادند.
در کشورهای دیگر هم با تقویت بخش خصوصی، سینما توسعه پیدا کرده است، در حالی که در ایران بخش خصوصی توسعه پیدا نکرده است.
هیچ جشنوارهای وجود ندارد که فیلم ایرانی در آن نباشد یا جایزهای سینمای ایران دریافت نکرده باشد.
البته در این بخش، ما بخش خصوصی قوی نداریم اما همین بخش خصوصی اندک است که هنوز حضور فیلمهای ایرانی را در خارج از کشور نگه داشته است.
با وجود این شرایط، سینمای ایران در تاریخ خودش عرضههای بینالمللی موفقی داشته است!
شهابی: بله سینمای ما نسبت به کشورهای جهان، تولید خوبی دارد و هنوز هم با توجه به کمرنگ شدن سینمای ایران در عرصه بینالملل نسبت به دوران طلاییاش، هیچ جشنوارهای وجود ندارد که فیلم ایرانی در آن نباشد یا جایزهای سینمای ایران دریافت نکرده باشد.
البته در این بخش، ما بخش خصوصی قوی نداریم اما همین بخش خصوصی اندک است که هنوز حضور فیلمهای ایرانی را در خارج از کشور نگه داشته است، بنابراین نمیتوان آن را نادیده گرفت و گفت که وجود آن ضرورت ندارد.
هیچ کشوری در دنیا نمیتواند بگوید که من کشور مهمی هستم و حرف مهمی برای گفتن دارم اما سینما ندارم! زمانی که کشور چین در توسعه اقتصادی موفق شد، سینمایی نداشت اما با توجه به سخت بودن قوانیناش، آن را تعدیل کرد و در حال حاضر سینمای این کشور جزو سینماهای مطرح دنیاست.
این کشور برنامهریزی کرد، فستیوالهایش را راه انداخت.
در هر صورت ما نمیتوانیم به عقب برگردیم، نهادهایی وجود دارد و مناسباتی هست که نمیتوان آنها را از بین برد.
بنابراین عرضه بینالمللی سینمای ایران را نیز نمیتوان از بین برد، کما اینکه در هشت سال گذشته تلاش شد که دست و پای بخش خصوصی بسته شود و سرانجام نتیجه این شد که کارگردانها و تهیهکنندگان فیلمهایشان را بدون سانسور به کشورهای دیگر فرستادند و این روند خوبی نبود.
اگر دقت کنید متوجه میشوید فیلمهایی که در این سالها به شکل زیرزمینی ساخته و به خارج از کشور فرستاده شد بسیار بحث برانگیز بود و نشان داد که نمیتوان جلوی این اتفاق را گرفت.
در حالی که اگر این فیلمها از طریق بخش خصوصی و ما فرستاده میشد، قطعا روند قانونی آن نیز در نظر گرفته میشد.
باید به بخش خصوصی امکان رشد بدهند
بنابراین با شرایطی که گفتم نتیجه میگیریم که نمیتوان با جلوگیری از عرضه بینالمللی سینمای ایران توسط بخش خصوصی، آن را کنترل کرد و هیچ راهی وجود ندارد جز اینکه به بخش خصوصی امکان رشد بدهند.
به نظرم بخش خصوصی تنها چیزی که از دولت میخواهد حمایت است، یعنی کاری به آن نداشته باشند و اجازه بدهند تا خودش کارش را انجام بدهد و معتقدم اگر در بخش خصوصی کار ت را درست انجام ندهی، خود به خود از بازار حذف میشوی پس نیازی به کنترل و نظارت نیست.
با ورود مدیریت جدید سینما در مقایسه با مدیریت قدیم، فکر میکنید تا چه اندازه به عرضه سینمای بینالملل ایران توجه شده است؟
اطبایی: قوانین تغییر نکرده است اما طبق تجربهای که اخیرا داشتهام، متوجه شدم صدور پروانه نمایش به منزله اجازه نمایش فیلم در داخل و خارج از کشور است.
ما تنها جشنواره فیلم فجر را به عنوان کارنامه کاری سازمان سینمایی در حوزه بینالملل داشتهایم که در برخی موارد مانند حضور تمامی ظرفیتهای پخش بینالمللی ایران در بازار فیلم، خوب عمل شد و در بخشهایی مانند کارگاههای آموزشی و حضور مهمانهای درخور سینمای ایران جشنواره را ضعیفتر دیدیم.
البته هنوز باید فرصت بیشتری به مسئولان برای ارزیابی عملکردشان داد.
شهابی: مساله این است که کسی حاضر نیست، مسوولیت بپذیرد. خط قرمزها در فیلمها مشخص نیست و سلیقهای است.
ما از هر نظر در وضعیت بدی قرار داریم و بیپناه هستیم. هنگامی که یک فیلم به خارج فرستاده میشود و نتیجه خوبی میگیرد، هیچکس به ما نمیگوید که دست شما درد نکند اما کافی است که فیلمی در جایی به مشکل برخورد کند یا نقد بدی بگیرد آن وقت تمام مشکلات و عواقب آن به ما برمیگردد.
اطبایی: البته فکر میکنم که این اراده در مسئولان جدید وجود دارد و برای این نظرم هم دلایلی دارم.
آقای ایوبی در غالب مصاحبههای خودشان درباره ضرورت حضور بینالمللی سینمای ایران و اهمیت جشنوارهها سخن گفتند و جای خوشحالی دارد که یک مدیر سینمایی برای اولینبار در سینمای ایران و به این روشنی در این زمینه اظهار نظر کرد چرا که چنین اتفاقی پیش از این سابقه نداشته است.
اقدام عملی کردهاند؟
اطبایی: البته فکر میکنم جشنواره فیلم فجر و حضور فیلمهای ایرانی و مسائلی که در این زمینه وجود داشت، چنان مسئولان سینمایی ما را با بحرانهای مختلف و جدی مواجه کرده است که قدری از برنامههای خودشان غافل شدهاند.
در جلسه کارگروهی که در سازمان سینمایی برای بخش بینالملل تشکیل شد، قرار بر آن بود که بلافاصله صحبتهای اعضاء در جلسه پیاده، تدوین و به شکل مکتوب در اختیار افراد کار گروه قرار بگیرد و جلسه بعدی هم تشکیل شود که هیچکدام از این اتفاقات رخ نداد.
به نظر میرسد دوستان همچنان درگیر بحرانهای ناشی از جشنواره فیلم فجر اند که این روند یکی از آفتهای بزرگ مدیریتی است.
البته غیر از حوزه فرهنگ در حوزههای دیگری از جمله سیاست نیز مدیران ما درگیر این روزمرگیاند و از برنامههای خودشان دور شدهاند.
اما من همچنان امیدوارم و فکر میکنم عملکرد بخش خصوصی بسیار امیدوارکنندهتر از نهادهای دولتی است چون ما، کار خودمان را بدون هیچ حمایت و انتظاری برای این حمایتها انجام میدهیم و دچار روزمرگی نیستیم.
ما این کار را انتخاب کردهایم و به آن تعهد داریم. واقعیت این است اگر نه از نظر آماری و کمی، حداقل از نظر کیفی، مهمترین حضورهای بینالمللی سینمای ایران در بخش خصوصی صورت میگیرد.
یعنی نهادهای رسمی در عرصه بینالملل سینمای ایران فعال نیستند؟
اطبایی: هشت نهاد رسمی و دولتی در حوزه عرضه و پخش بینالمللی فیلمهای ایرانی فعالند که حداقل چهار نهاد فعالیتهای موازی دارند! ما بارها در مصاحبه و گفتوگو درباره کارنامه و عملکرد آنها سخن گفتهایم، هر چند این نهادها خود گزارشی از میزان بودجه هزینه شده و عملکرد خود نداشتهاند.
جالب آنکه ما در بخش خصوصی که تنها متعهد و ملزم به ارائه گزارش به طرف قرارداد خود یعنی تهیهکننده و کارگردان هر فیلم هستیم، در عمل گزارشهای بیشتری در خصوص عملکردمان در رسانهها وجود دارد!
گویی راز مگویی در این نهادها وجود دارد که نباید گفته شود. یعنی این هشت نهاد رسمی دولتی که از بودجه عمومی استفاده میکنند حتی نباید به سازمانهای مسئول گزارشی بدهند؟ البته شاید هم دادهاند و افکار عمومی از آن بیخبر است!
دو بازوی اجرایی سازمان سینمایی کشور، یعنی بنیاد سینمایی فارابی و موسسه رسانههای تصویری پخش و عرضه بینالمللی شمار قابل توجهی فیلمها را برعهده گرفتهاند!
پس همچنان سیاستهای پیشین به قوت خود باقی است و هیچ تفاوتی در ماهیت نهادهای سینمایی تحت مدیریت آقای شمقدری و آقای ایوبی در این حوزه وجود ندارد.
به نظر میرسد که نظارتی جدی در این حوزه وجود نداشته باشد چون همواره شاهد تکرار شیوههای گذشتهایم.
برای نمونه انجمن سینمای جوان با آن حجم تولید و کمبود نیروی متخصص در حوزه پخش بینالملل، ناچار به ورود در این حوزه است و یا سازمان صدا و سیما، حوزه هنری و کانون لاجرم به عرضه و پخش بینالملل تولیدات خود بوده اما در عملکرد بینالملل نهادهایی چون بنیاد سینمایی فارابی، موسسه رسانههای تصویری، مرکز گسترش و سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی پرسشها و ابهامات بسیاری است! چرا این نهادها باید درگیر عرضه و پخش بینالمللی فیلمها باشند؟
حتی پیشتر از این معتقدم این نهادها نباید درگیر تولید شوند، وظیفه نهادهای دولتی، نه تولید فیلم که حمایت عادلانه از همه محصولات سینمایی است.
اگر توجه کنید در جشنواره فیلم فجر و پس از آن مقطع، دو بازوی اجرایی سازمان سینمایی کشور، یعنی بنیاد سینمایی فارابی و موسسه رسانههای تصویری پخش و عرضه بینالمللی شمار قابل توجهی فیلمها را برعهده گرفتهاند.
پس همچنان سیاستهای پیشین به قوت خود باقی است و هیچ تفاوتی در ماهیت نهادهای سینمایی تحت مدیریت آقای شمقدری و آقای ایوبی در این حوزه وجود ندارد.
موسسه رسانههای تصویری تحت مدیریت محمدرضا عباسیان با دستور آقای شمقدری و با ماموریت مشخص کم رنگ کردن و در نهایت حذف فعالیتهای بین المللی بنیاد فارابی به این عرصه ورود کرد و کار به آنجا کشید که طرفهای خارجی سینمای ایران هم از این رقابت و بهتر بگویم دعوای بین دو نهاد سینمای کشور حرف میزدند و گویا این منازعه همچنان هم ادامه دارد.
اما اعتراض ما به عنوان بخش خصوصی دو نکته بود. اول آنکه در کجای اساسنامه موسسه، چنین فعالیتی پیش بینی شده جز آنکه حمایت از بخش خصوصی تصریح شده است و دوم آنکه بنیاد سینمایی فارابی با این سابقه و نام و نشان چرا باید توسط نهاد زیر مجموعه دیگر سازمان سینمایی حذف شود! مگر ریاست سازمان سینمایی، بودجه اضافه دارد و یا با مدیر عامل فارابی رودربایستی!
در گفتوگویی که با آقای مسافر آستانه در حاشیه جشنواره فیلم فجر داشتم، از ایشان پرسیدم علت فعالیتهای بینالمللی موسسهای که ماموریت و فلسفه وجودی آن، حمایت از پخش خانگی است، چیست؟ او در پاسخ گفت که طبق اساسنامه حمایت از بخش خصوصی از جمله ماموریتهای موسسه است.
البته پاسخ ایشان برای ما قانع کننده نیست چرا که استدلال ایشان خلط مبحث است. بخش خصوصی که تنها 5 یا 6 فیلم تحت قرارداد موسسه نیست، حمایت از بخش خصوصی یعنی حمایت از تمامی فیلمهای ایرانی دارای ظرفیت پخش و نمایش بینالمللی، حمایت از بخش خصوصی یعنی حضور فیلمهای بخش خصوصی در هفتههای فیلم ایران که توسط موسسه راهاندازی میشود، اما هم ما و هم مدیران موسسه میدانیم این شکل از کار موسسه رسانه تصویری، تنها رقابت با بخش خصوصی و حتی رقابت با بنیاد فارابی است.
باور کنید ما مساله شخصی با هیچکدام از مدیران نداریم و همین حسینخان مسافر آستانه دوست 25 ساله و همکلاس دانشکدهای من بوده اما به نظرم آنها همان راه خطا قبلیها را طی میکنند.
شهابی: من هم با صحبتهای آقای اطبایی موافق هستم، اصلا چه ضرورتی دارد که برخی از ارگانهای دولتی وجود داشته باشند؟ معتقدم در ماههای اخیر با تغییر مدیریت سینمایی، مدیران میانی وزارت ارشاد هیچ تغییری نکردهاند ما به عنوان پخشکننده و ارباب رجوع با وزیر یا آقای ایوبی طرف نیستیم بلکه با مدیران میانه کار داریم.
زمانی که آنها تغییر نکردهاند و با همان دیدگاه حضور دارند، برای من چه تفاوتی میکند که وزیر چه کسی است؟
سینمای ایران در 12 سال گذشته به طور متوسط، سالی 1500 حضور بینالمللی داشته است و هشت نهاد رسمی و دولتی، سالی 20 تا 25 درصد از حضورها را به عهده داشتهاند.
فکر نمیکنید بخش دولتی به خاطر کنترلی که باید در عرضه و پخش بینالملل وجود داشته باشد، نمیخواهد بخش خصوصی را فعال کند؟
اطبایی: واقعیت این است که نهادهای دولتی امکان کنترل تام و کمال این حوزه را ندارند و آمار هم نشانگر این مدعا است.
سینمای ایران در 12 سال گذشته به طور متوسط، سالی 1500 حضور بینالمللی داشته است و هشت نهاد رسمی و دولتی، سالی 20 تا 25 درصد از حضورها را به عهده داشتهاند.
برای نمونه ما در سال 1392، 1536 حضور بینالمللی داشته که نهادهای رسمی و دولتی مسئولیت 390 حضور، یعنی 25 درصد را داشتهاند که البته سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، در قالب هفتههای فیلم ایران، به تنهایی 144 حضور و هفت نهاد دیگر 246 حضور را عهدهدار بودهاند.
به عبارتی دیگر، مسئولیت 75 تا 80 درصد حضورهای جهانی سینمای ایران در هر سال را بخش خصوصی، منابع خارجی و خود سینماگران رقم زدهاند.
این آمار به حضورهای کمی اشاره داشته و نهادهای رسمی و دولتی حداقل موفقیت را در حضورهای کیفی سینمای ایران داشتهاند.
نکته دیگر حوزه پخش فیلمهای کوتاه، انیمیشن و مستند است که مسئولیت و کنترل دولت و نهادهای سینمایی آن در این حوزه در حداقل ممکن، کمتر از 5 درصد، است و پدیده سینماگر/ پخشکننده تا بیش از 70 درصد حضورهای این بخش را محقق میسازند.
فکر میکنید دلایل این اتفاق چیست؟
اطبایی: دلایل متفاوتی وجود دارد. از جمله اینکه ما نیروی انسانی متخصص در این حوزه به اندازه کافی نداریم.
به نظرم همگان اهمال کردهاند، یعنی دولت و نهادهای دولتی هیچ تلاشی برای پرورش نیروهای متخصص به خرج ندادهاند و افراد حاضر در بخش خصوصی هم پیش از این در نهادهای رسمی دولتی مشغول به کار بودند.
البته جامع اصناف سینمای ایران (خانه سینما) هم در این زمینه غفلت کردهاند. درحالی که میتوانستند با برگزاری کارگاههای آموزشی و تخصصی دراین حوزه، انگیزه بیشتری به وجود بیاورند.
البته بخش خصوصی هم توجه کافی به عرصه پخش و بازاریابی بین المللی نداشته است، برای نمونه شماری شرکتهای تهیه و تولید فیلم علاقهمند به فعالیت در این بخش بوده اما عملکردشان غیر حرفهای است و حاضر هم نیستند در این حوزه سرمایهگذاری کنند.
سینمای آمریکا با 20 درصد و بالیوود با 10 درصد تولیداتشان دنیا را گرفتهاند اما ما میخواهیم با 100 درصد تولیداتمان در جشنوارههای بینالمللی حضور داشته باشیم.
ظرفیتهای نمایش ما چه در داخل و چه در خارج محدود است اما تمامی فیلمهای ما داعیه پخش خارجی و داخلی دارند.
ما در سال 1392، 77 فیلم بلند سینمایی تولید داشتهایم که از آن میان 47 فیلم، یعنی 61 درصد، حداقل یک حضور بینالمللی در جشنوارهها و مجامع جهانی داشتهاند.
در حالی که سینمای آمریکا با 20 درصد و بالیوود با 10 درصد تولیداتشان دنیا را گرفتهاند اما ما میخواهیم با 100 درصد تولیداتمان در جشنوارههای بینالمللی حضور داشته باشیم.
خدا به داد ما برسد برای سال جدید که طبق آمار بنده تا پایان اسفند ماه 182 فیلم بلند سینمایی یا تکمیل و یا در حال تولید بوده و بیتردید این آمار در ماههای آتی افزایش هم خواهد داشت.
ظرفیت نمایشی داخلی سینمای ما یک سوم این آمار و ظرفیت نمایشی خارج از کشور ما در خوشبینانهترین شکل خود یک ششم این آمار است!
شهابی: هر فیلمسازی درهر سطحی در ایران فیلم میسازد، فکر میکند که باید فیلمش را در خارج از کشور نمایش بدهد در حالی که در هیچ کجای دنیا چنین اتفاقی نمیافتد. آیا فیلمهای پرفروش «هری پاتر» در جشنواره فیلم کن بوده است؟
سازندگان این دسته از فیلمها میدانند که این فیلم برای فروش است و برای جشنواره و گرفتن جایزه نیست.
اما این موضوع در ایران یک فرهنگ شده است و برخی برای جشنواره فیلم میسازند و قبل از آنکه فیلم بسازند برای حضور جشنوارهای آن برنامهریزی میکنند و هنگامی هم که میگوییم فیلمتان در اندازه جشنواره نیست، حرف ما را نمیپذیرند.
در حالی که قدم اول حضور بین الملل، یک ارزیابی درست است که یک فیلم در بازار دنیا در چه جایگاهی قرار دارد؟ همینجا تاکید کنم که کار ما تنها فستیوال نیست بلکه فروش فیلم هم هست.
در واقع ابزار فستیوال به ما کمک میکند، کاری کنیم تا فیلمی بهتر دیده شود و فروش کند. فیلم بدون آنکه که تماشاگر داشته باشد دیده نمیشود.
در سالهای سپری شده برنامه بنیاد سینمایی فارابی این بود که بر روی فیلمهایی کار بکند که جای دیگری کار نکرده است و بعد فیلمهایی را که در داخل کشور چندان استقبال نشدهاند و حتی یک درصد هم در خارج از کشور شانس ندارند را در بازار کن اکران کند و به دوستداران خارجی فیلمهای ایرانی نشان بدهد.
این روند به سینمای ایران صدمه میزند و دوستان سینمای ایران میگویند، آیا این سینمای ایران است؟!
مخاطبی که در راهروی بازار کن راه میرود و تبلیغ فیلمی را میبیند که با هزینه دولتی نصب شده و به تماشای آن فیلم میرود، نظرش درباره سینمای ایران تغییر میکند.
در صورتی که بخش خصوصی با یک فیلم خوب نمیتواند در بازار کن ستون بگیرد و یک تبلیغ 20 هزار یورویی داشته باشد.
جشنواره فیلم برلین
در ادامه نشست ایسنا با دو فعال بخش خصوصی سینمای ایران در حوزه بینالملل مباحث درباره بحث اطلاع رسانی اخبار این حوزه و آفتهای برخی خبر رسانیهای نادرست مطرح شد.
سینمای ما به شدت نیازمند منتقدانی است که در سطح جهانی حرفی برای گفتن داشته باشند
شهابی: من قصد توهین ندارم اما فکر می کنم یکی از آفتهای سینمای ایران این است که تعداد منتقدان حرفهای در ایران انگشتشمار است و سینمای ما به شدت نیازمند منتقدانی است که در سطح جهانی حرفی برای گفتن داشته باشند، زیرا یکی از ابزارهای کار ما نقد است.
در ایران ما نمیتوانیم روی منتقدانی که فیلم را ببینند و نقد درستی بکنند حساب کنیم.
اطبایی: البته من در حوزه خبررسانی به رسانههای داخلی انتقاد دارم. به نظر میآید که به محض دریافت هر خبری در حوزه بین الملل، فارغ از صحت و سقم آن و بدون کوچکترین تغییری، آن را منتشر میکنند.
چرا رسانههای ما باید صرفا انتقالدهنده خبری آماده باشند؟ چرا خبر را تولید نمیکنند؟! به سادگی میشود با یک جستجوی ساده در فضای مجازی اطلاعات مربوط به خبری را تایید کرد، فکر میکنم در این زمینه بسیار غفلت شده است.
رسانهها بنا بر سمت و سویی که دارند، گزینشی هم کار میکنند و به سادگی سیاستهای مدیران شماری از این رسانهها بر نحوه خبررسانی حوزه بین الملل تاثیر دارد.
البته نشریههای تخصصی هم در این زمینه اهمال بیشتری داشته و جای نقد آگاهانه و تحلیل حوزه بین الملل به شدت خالی است.
جشنواره فیلم کن
بخشی از این موضوع برنمیگردد به اینکه کمبود اطلاعات در این زمینه وجود دارد؟
شهابی: باید سیاست حمایتی سینمایی کشور همه جنبههای فعالیت بینالملل را در نظر بگیرد، یکی از این جنبهها که بسیار مهم و موثر، نقد است.
به نظر من همانطور که برخی از این نهادها کارمندان خود را به جشنوارهها میبرند چند منتقد و خبرنگار شاخص را هم باید با هزینه خود به جشنوارههای متفاوت ببرند.
اطبایی: آنقدر فضای غیرحرفهای و ناخوشایندی در حوزه خبررسانی حضورها و موفقیتهای بین المللی سینما در رسانهها وجود دارد که در برخی موارد ترجیح میدهم خبر مربوط به حضور و یا حتی جایزه فیلمم را منتشر نکنم.
ما در واقع نیازمند یک مرکز اطلاع رسانی بینالمللی سینمای ایران هستیم.
آقای ایوبی با توجه به اینکه رایزن فرهنگی بودهاند و اظهاراتشان،توجه ویژهای دارند اما به نظر میرسد سینما دست مسئولان سینمایی نیست. شاید سینما تکلیفش با خودش مشخص نیست و قرار نیست تنها مسئولان سینمایی جوابگوی آن باشند؟
نباید پولی که به حوزه بین الملل متعلق است، صرف فیلمی شود که تفاوتی در دیده شدن و ندیده شدن آن وجود ندارد! چرا باید برای فیلمهایی که سرمایهگذار آن نهادهای دولتی هستند، هزینه شود تا در بازار فیلم کن 6 نمایش بگیرند؟
شهابی: اتفاقا تکلیفش با خودش روشن است، انگار تکلیفش با دولت مشخص نیست. ما نسبت به کارمان تعهد داریم و زندگیمان را روی این موضوع گذاشتهایم، هرکسی بیاید یا برود ما کار خودمان را انجام میدهیم.
به نظر من تکلیف مسئولان روشن نیست. باید برای عرضه بینالملل سینمای ایران در جهان اهمیت قائل باشند و قبول کنند که نمیتوان از این بخش به سادگی گذشت.
باید از این حوزه حمایت کنند، حمایت نه به این معنا که به ما پول بدهند. باید واقعا سیاستگذاری کنند و ببینند در کجا و چگونه هزینه میکنند؟
کمک کردن به این معنا نیست که حتما فیلمی فرستاده شود، اتفاقا در برخی مواقع نباید فیلمی فرستاده شود.
نباید پولی که به حوزه بین الملل متعلق است، صرف فیلمی شود که تفاوتی در دیده شدن و ندیده شدن آن وجود ندارد! چرا باید برای فیلمهایی که سرمایهگذار آن نهادهای دولتی هستند، هزینه شود تا در بازار فیلم کن 6 نمایش بگیرند؟
اطبایی: مشابه آنچه خانم شهابی مطرح میکنند، هفتههای نمایش فیلم در کشورهای دیگر است.
ارزش نمایش هفتههای فیلم ایران از نظر کیفی در حد صفر است که معمولا رایزنیهای فرهنگی ایران به عنوان زیرمجموعه سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی مسئولیت این کار را برعهده دارند و فیلمها به بدترین شکل ممکن گزینش و نمایش داده میشوند.
شما اگر به سایت اطلاعرسانی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی مراجعه کنید، متوجه میشوید نه تنها اصول ابتدایی خبرنویسی رعایت نشده بلکه بنیان اصلی خبر، صحبتهای مقام مسئول در نمایندگی فرهنگی و یا سیاسی کشورمان است.
گویی تریبونی پیدا شده تا اطلاعات اشتباهی درباره سینمای ایران بدهند! بنابراین بودجه سینمای بینالملل صرف رویدادی میشود که به واقع هیچ نتیجهای ندارد.
دلم میخواست عکسی از یکی سالنهای نمایش فیلم در این هفتهها منتشر شود تا ببینیم چند نفر از دیدن فیلمهای ایرانی استقبال میکنند.
من از بسیاری دوستانم در کشورهای دیگر پرسیدم که اصلا متوجه هفته فیلمهای ایرانی در کشورشان شدهاند و از آن استقبال کردهاند؟ آنها پاسخ دادند که یا اصلا از برگزاری چنین هفتههایی باخبر نبوده و یا به فیلمهای به نمایش درآمده علاقهمند نبودهاند.
در حالی که ما میتوانیم با برنامهریزی مناسب و استفاده از تمامی ظرفیتهای سینمای ایران، بهرهبرداری فرهنگی و سیاسی مدنظر مسئولان را هم به دست آوریم.
کمترین فعالیت هر رایزنی فرهنگی، کمک به ارتقای سینمای ایران در کشور محل ماموریت خود است، آن هم با مخاطب شناسی مردم آن کشور و عرضه مناسب تولیدات سینمای ایران، با رعایت کلیه حقوق مادی و معنوی سازندگان فیلمها.
در یک کلام، به جای آنکه این امکان نمایندگیهای فرهنگی و سیاسی ایران در کشورهای مختلف جهان به سینمای ایران یاری رسان باشد، این سینمای ایران است که به جایگاه این نمایندگیها در کشورهای مختلف کمک میکنند، به سخنی دیگر، مسئولان ما دیپلماسی فرهنگی ندارند و بیشتر درگیر فرهنگ سیاسیاند!
راهکار شما برای بهبود شرایطی که مطرح میکنید، چیست؟
شهابی: تمام فعالیت سینمایی زیرنظر سازمان سینمایی یا وزارت ارشاد باشد و بودجه تنها به این سازمانها داده شود و آنها در اینباره تصمیم بگیرند چون هزینههایی که در این زمینه صرف میشود بسیار بالاست و دستاوردی ندارد و فوقالعاده به این حوزه صدمه میزند.
هفتههای فیلم، بدون فروش بلیت اتفاق میافتد در حالیکه ما سعی میکنیم تا تماشاگران برای دیدن فیلم سینمای ایران بلیت تهیه کنند.
اطبایی: رویکرد نهادهای رسمی و دولتی در نمایش فیلمها در جشنوارهها در تضاد با منافع سینمای ایران و فعالیت بخش خصوصی است.
برای نمونه به مساله حق نمایش فیلمها اشاره میکنم. این اندک درآمد پخشکنندههای بینالمللی خصوصی، در این بازار بیرونق فروش فیلمهای ایرانی، جبران بخشی از هزینههای بازاریابی است، هر چند این مهم هم در بسیاری از موارد قابل حصول نیست، مانند جشنوارههای مهم و یا زمانی که فیلمی در بخش مسابقه جشنوارهای حضور داشته و یا دستاندرکاران فیلم به جشنواره دعوت میشوند.
در همین شرایط، با جشنوارههایی مواجه میشویم که ترجیح میدهند از نهادهای رسمی و دولتی فیلمهای رایگان بگیرند، در حالی که نماینده رسمی و دولتی فکر نمیکند که منافع ملی سینمای ایران ایجاب میکند که حق نمایش بگیرد و تنها به این موضوع فکر میکند که گزارش فعالیتهای خود را برای مقام بالادستی چگونه پررنگتر کند!
شما گفتید که چون بخش رسمی دولتی حضور بینالمللی فیلمهای ایرانی را جدی نگرفته است راه برای عرضه زیرزمینی فیلمها باز شده است و شرایط خطرناکی برای بدنه سینمای ایران به وجود آورده است، درباره این نقطهنظرتان کمی توضیح بدهید!
اطبایی: در جلسهای که با آقای ایوبی داشتم یکی از موضوعهایی که درباره آن بحث کردیم این بود که جا دارد شرایطی فراهم کنید تا همه تولیدات غیررسمی، شکلی رسمی پیدا کنند.
واقعیت این است که تعداد قابل توجهای از فیلمها به واسطه شرایط غیر متعارف تولیدشان مورد توجه جشنوارههای خارجی قرار میگیرند.
من شخصا با این فیلمها مشکلی ندارم و معتقدم فیلمساز باید فیلمش را بسازد اما زمانی مشکل پیدا میکنم که فیلمی در قضاوت با تولید رسمی، امتیاز بیشتری بگیرد.
یکی از سادهترین کارها ساختن فیلم زیرزمینی است و اتفاقا مشکلترین کار، ساخت فیلم با مجوز رسمی است. به نظرم مسئول انتخاب یک فیلم صرفا باید به کیفیت یک اثر توجه کند نه اینکه زیرزمینی است.
شهابی: جشنوارهها فکر میکردند، فیلمهایی که بدون مجوز ساخته میشوند، فیلمهای مستقل هستند در حالی که فیلمهای با مجوز برای فیلمساز و ما سختتر است بنابراین باید نگاه را عوض کرد.
اطبایی: اگر من به جای مسئولان جشنواره فیلم فجر بودم مدیران جشنوارهها و حتی آنهایی که به نظر میرسد بیشترین عناد و رویارویی را دارند به جشنواره فجر دعوت میکردم تا با واقعیتهای سینمای ایران بیشتر آشنا شوند.
بحث دیگر چگونگی حضور این مهمانها و نحوه تعامل آنان با دست اندرکاران سینمای ایران است. تجربه نشان داده در اندک مواردی که مهمانی معتبر پا به ایران گذاشته، مسئولان چنان او را لای پنبه و در میان دستان امن خود نگاه داشته که امکان رودردویی وی با سینماگران مهیا نمیشود مگر در جاهایی که از قبل مشخص شده باشد و در میزگردی آنها را ببینیم.
کجای دنیا این چنین است؟ یکی دیگر از مشکلات ما در حوزه سینما، کمبود اعتماد به نفس مدیران ماست که واقف نیستند که سینمای ایران دارای چه ظرفیتهای بینالمللی است.
شهابی: هر جشنوارهای که برای حضور یک مهمان هزینه میکند هدف دارد اما هدف ما چیست؟ تنها بگوییم که این افراد در جشنوارهای بودهاند؟
اطبایی: البته باز هم باید در نظر داشت که مسئولان فعلی زمان کوتاهی برای برگزاری جشنواره داشتند و در کوتاه مدت زحمات زیادی کشیده شد که برای نمونه به تلاش امیر و وحید اسفندیاری برای حضور همه شرکتهای بخش خصوصی ایرانی در بازار فیلم باید اشاره داشت و بیانصافی است که این مسائل را نادیده بگیریم.
به هرحال طبیعی است که نقد وجود دارد. شرایط جشنواره میتوانست بهتر از این باشد زیرا ظرفیتهای سینمای ایران بالاتر از این است و ما از همه داشتههایمان استفاده نمیکنیم.
فکر میکنید با توجه به حجم بالای فیلمهایی که در جشنواره فجر حضور داشتند، اوضاع بخش بینالملل در سال 93 چگونه میشود؟
اطبایی: به طور کلی و از نظر کیفی سال متوسط رو به ضعیفی داریم. بیش از 180 فیلم بلند سینمایی داریم که در جشنواره فجر حدود شصت عنوان آن به نمایش درآمد.
با توجه به کیفیت فیلمها و شرایط پخش ما و نیز بازار بین المللی، سال پرفروغی را برای سینمای ایران پیش بینی نمیکنم.
جدا از چند فیلم شاخص مانند "عصبانی نیستم!"، "قصهها"، "خانه پدری"، غالب فیلمها توقع ما را از سازندگانشان برآورده نکردند، بنابراین فکر میکنم، سال پرچالشی را پیشرو داریم.
امیدوارم اتفاقهای خوبی هم برای فیلم اولیها رخ دهد.
شهابی: البته من کمی بیشتر خوشبین هستم. ما امسال را با جشنواره برلین شروع کردیم و امیدوارم که فیلمی در جشنواره کن هم داشته باشیم، البته همه چیز جشنواره کن نیست.
من فکر میکنم حداقل دو فیلم در فستیوالهای بزرگ دنیا داشته باشیم. قبول دارم که امسال جشنواره فجر خوبی نداشتیم اما من واقعا متعجب شدم که چند فیلم خوبی هم که در جشنواره امسال دیدم چطور ساخته شدند و بیرون آمدند!
من در این وضعیت ناامید نیستم.
منبع: ایسنا